گفتگویی پیرامون بررسی ابعاد جامعه شناختی توافق نامه ژنو:


گفتگویی پیرامون بررسی ابعاد جامعه شناختی توافق نامه ژنو:


گفتگویی پیرامون بررسی ابعاد جامعه شناختی توافق نامه ژنو:

به نظر من یکی از بزرگترین اشتباهاتی که از دولت سازندگی شروع شد و تا کنون ادامه یافته این است که مسئولین فکر می‌کنند پدیده اقتصادی یک پدیده ناب صرفاً اقتصادی است، در حالی که یک پدیده اقتصادی یا یک پدیده سیاسی پدیده‌ای است که در یک زمینه اجتماعی و فرهنگی رخ می‌دهد. ما باید به این توجه داشته باشیم.

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، به دنبال دعوت حجت الاسلام حسن روحانی از دانشگاهیان برای اظهار نظر درباره توالق نامه ژنو، پایگاه تخصصی علوم اجتماعی اسلامی ایرانی گفتگویی را با آقای دکتر داود پرچمی استادیار جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی انجام داده است. آنچه پیش رو دارید حاصل این گفتگوست:

آقای دکتر، چند وقت پیش رئیس جمهور به همین دانشگاه آمدند و از اساتید خواستند تا در رابطه با توافق ژنو اظهار نظر بکنند به جای آن که عده‌ای کم‌سواد به کارشان خلل وارد کنند. امروز در خدمت شما هستیم تا نظر شما را در رابطه با توافق ژنو بدانیم به عنوان اولین سوال می خواهم نظر شما را در رابطه با منافع انرژی هسته‌ای جویا شوم؟

به کارگیری این نوع ادبیات را در شأن مسؤول نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران نمی‌دانم

دکتر پرچمی: بسم الله الرحمن الرحیم. من اولاً از شما تشکر می‌کنم که این فرصت را فراهم کردید. وظیفه خودم می‌دانم که از یک بابت از آقای رئیس جمهور هم تشکر کنم. به هر حال این نگاه که به متخصصین رجوع کنند، نگاه ارزشمندی است. خوب است که به متخصصین رجوع کنند اما این که متخصصین را فقط دانشگاهی­ها تلقی بکنند، به نظر من یک مقدار جای تأمل دارد. چون با شعارهای انتخاباتی ایشان درباره آزادی انطباق ندارد.

در مورد این عبارتی که فرموده بودند بیسوادها اظهارنظر نکنند، به نظر من به کارگیری و استفاده از این نوع ادبیات و محاوره را در شأن مسؤول نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران نمی‌دانم. همین جا می‌گویم که خیلی وقتها یک مسؤولی که سر کار است، یک اشتباهاتی می‌کنند، بعد که به او انتقاد می‌کنند. می‌گویند همین را قبلی هم می‌کرد. چرا نگفتید. اولاً که چرا نگفتیم، شاید ما آن موقع متوجه نشدیم یا فرصت نشد و یا به ما فرصت ندادند ولی این که توجیه نمی‌کند اگر قبلی یک اشتباهی را می‌کرده، پس ما حالا هم بکنیم و کسی چیزی نگوید. به نظر من این یک نکته‌ای است که باید به آن توجه کرد. ادبیاتی که مسؤول نظام جمهوری اسلامی از آن استفاده می‌کند، باید ادبیات فاخری باشد که اگر یک نویسنده‌ای، یک تاریخ‌نگاری، یک محققی روزی به این متن مراجعه کرد، این متن موجب افتخار و سربلندی آن ملت و آن مردم باشد که چنین مسؤولی را داشتند یا انتخاب کردند. بعلاوه این نوع ادبیات نوعی سانسور را به دنبال خواهد داشت که دیگران برای فرار از مجازات همراه شدن با ارزشهای منفی اگر نظری هم داشته باشند بیان نخواهند کرد.

اما در مورد قرارداد ژنو اگر کسی بخواهد یک اظهارنظر دقیق علمی و اخلاقی بکند و دچار بی‌انصافی نشود لازم است که اطلاعات دقیقی، اخبار کاملی از قرارداد داشته باشد.در غیر این صورت ممکن است و یک قضاوت و داوری‌ای بکنیم که این قضاوت و داوری صحیح نباشد.

اگر ما نگوییم، دیگران این خلاء را پر می‌کنند

اگر بخواهیم در مورد قرارداد ژنو اظهارنظر بکنیم، لازم است که این توافقنامه در اختیار باشد. یعنی مسؤولین مربوطه این را به طور رسمی منتشر کنند. من می‌دانم بالاخره همه دولتها یک سری خطوط قرمزی از نظر نگاه داشتن اطلاعاتشان به صورت محرمانه یا خیلی محرمانه، سری و به کلی سری دارند و لازم هم هست. نمی‌شود که همه اطلاعات را عمومی کرد اما بحث هسته‌ای یک امر عادی نیست. وقتی یک امری به نحوی پیوند با هویت اجتماعی یک ملت می‌خورد، اینجا باید یک مقداری دقت به خرج داد. چون اگر ما نگوییم، دیگران این خلاء را پر می‌کنند. معلوم نیست که آنها به درستی انتقال بدهند. من فکر می‌کنم در جمهوری اسلامی شاید این اولین بار است که ما چنین تجربه‌ای را می‌کنیم که در مسأله‌ای به این شکل، ما می‌بینیم که مسؤولین رسماً می‌گویند ما این را به مردم نمی‌گوییم. این برای مسؤولین و برای نظام خوب نیست. مخصوصاً نظامی که تمام اقتدارش مبتنی بر این ملتی است که پشت سر او ایستاده‌اند. نباید به گونه‌ای باشد که مردم احساس فاصله کنند.

لذا اگر بخواهیم یک داوری دقیق و همه جانبه داشته باشیم، باید واقعاً به محتوا اشراف داشته باشیم و دقیقاً مشخص باشد که در این توافقنامه چه مبادله شده است. آنچه که من عرض می‌کنم، بر اساس اخبار و اطلاعاتی است که از رسانه ها به دست آورده‌ام. من اخبار تلویزیون را دقیقاً گوش می‌کنم. الآن مبتنی بر این امور یا اطلاعاتی که از منابعی که در برخی سایتهای داخلی منتشر کرده‌اند خواندم صحبت می‌کنم.

کمتر به بعد جامعه شناختی پرونده ی هسته ای توجه شده است

در مورد موضوع هسته‌ای، اعتقاد من این است که تا کنون از یک بعدی کاملاً غفلت شده است. کمتر به این پرداخته شده و آن هم بعد جامعه‌شناختی این پرونده است. پرونده هسته‌ای دارای ابعاد مختلفی است. یک بعد اقتصادی دارد. یک بعد فنی دارد. یک بعد سیاسی دارد. یک بعد حقوقی دارد. اعتقاد من این است که بعد اجتماعی یا جامعه‌شناختی هم دارد.

تا به حال همه توجه مسؤولین روی آن ابعاد دیگر بوده است. اصلاً در مذاکرات هم که حرف می‌زنند، بیشتر بر بعد سیاسی آن متمرکز می‌شوند. روی بعد حقوقی متمرکز می‌شوند. روی بعد فنی و اقتصادی متمرکز می‌شوند و صحبتهایی می‌شود اما از بعد جامعه‌شناختی آن کمتر صحبت می کنند.

وقتی
یک پدیده‌ای به یک نحوی با هویت یک ملت پیوند می‌خورد، وقتی که بودن یا نبودن یک پدیده‌ای موجب افتخار یا سرشکستگی یک ملتی می‌شود، ما نمی‌توانیم این بعد را نادیده بگیریم و به آن توجه نکنیم.

می‌شود به صورت مصداقی هم نام ببرید؟

دکتر پرچمی: مصداق عرض می‌کنم. ببینید، الآن خود پدیده هسته‌ای، انرژی هسته‌ای، صنعت هسته‌ای به هر حال یکی از دغدغه‌‌های مردم شده است.در تحقیقی که بنده در تابستان امسال پس از انتخابات، یعنی در زمانی که در جامعه مشکلات اقتصادی رشد کرده و به گونه ای هم فضاسازی شده بود که عامل تمام مشکلات اقتصادی کشور تحریم هاست، در تهران نظر مردم را با این گویه پرسیده ایم: "برای حفظ استقلال کشور باید در مقابل امریکا  و کشورهای اروپایی بایستیم و در انرژی هسته ای از حق خودمان کوتاه نیائیم.” ۴/۲۶ درصد از پاسخگویان با گویه خیلی موافق، ۹/۲۹ درصد موافق، ۷/۲۰ درصد متوسط، ۸/۱۳ درصد مخالف و۱/۹ درصد خیلی مخالف بودند. به عبارت دیگر در آن شرایط هم ۳/۵۶ درصد موافق در برابر ۹/۲۲ درصد مخالف بوده­اند. در آن زمان۲/۴۶ درصد از پاسخگویان تحریم را مهمترین مشکل کشور دانسته اند. که به احتمال زیاد اگر در شرایط فعلی پرس و جوی علمی کنیم از میزان مخالف کاسته شده است. در همان شرایط اکثریت مردم با پذیرش شرایط امریکا برای حل مشکلات اقتصادی مخالف بوده اند.

مردم برای حصول نتایجی که تا به امروز به دست آمده، خیلی هزینه تحمّل کرده‌اند و برای این منظور در این کشور شهید داده‌اند. برایشان مهم است که بالاخره چه خواهد شد. حتی شما از بعضی از ایرانیهایی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند و رفته اند، سؤال می‌کنید، بعضاً می‌گویند: در بحث هسته‌ای این حق کشور ما است و نباید ایران کوتاه بیاید. لذا این مسأله به این گونه به مردم پیوند خورده است.

می‌گویید مصداق عرض کنم. ببینید، در داستان جنگ، جنگ ایران یک جنگی نبود که دو دولت با هم بجنگند. دولتهای جهان با ملت ایران و حکومت برخاسته از رأی مردم در ایران بعد از انقلاب به تقابل پرداختند. جنگ را به ما تحمیل کردند.

همه مذاکرات به این ارتباط دارد که مذاکره‌کننده تا چه حد مورد حمایت مردم خودش است

این جنگ برای چه به ایران تحمیل شد؟ برای این که در ایران انقلاب اسلامی شد و این انقلاب اسلامی یک عامل تأثیرگذار در جریاناتی که حداقل در آن زمان در منطقه رخ می‌داد که بعداً گسترش بیشتری هم پیدا کرد و حتی ما می‌توانیم بگوییم در یک ابعادی تأثیر جهانی داشته است بود.

لذا در یک چنین پدیده‌ای ما نمی‌توانیم بگوییم دولتها بروند و با هم مذاکره بکنند و بیایند. به اضافه این که اصلاً اندازه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری همه مذاکرات به این ارتباط دارد که مذاکره‌کننده تا چه حد مورد حمایت مردم خودش است.

 اساسا دو اردوگاه وجود دارد: اردوگاه مقاومت و اردوگاه استکبار و اردوگاه استکبار بدنبال تحمیل هر نوع ممکنی از شکست به اردوگاه مقاومت است،

لذا از دیدگاه من بحث هسته‌ای یک بحثی است که بعد جامعه‌شناختی هم دارد. یک دلیل آن تحلیل رفتار طرف مقابل است. به اعتقاد بنده اساساً دو اردوگاه داریم. یک اردوگاه، اردوگاه استکبار به محوریت امریکاست که درجه استکبارورزی اعضای آن متفاوت است. از این منظر بعضی از کشورهای دیگر را که از آنها کمی دورتر هستند و یک ارتباط بهتری با ما دارند مثل روسیه و چین، اینها هم به طور کلی در همان اردوگاه هستند که برای حفظ منافع خود چنین رفتاری دارند و یک اردوگاه، اردوگاه انقلاب اسلامی است که مرکزیت و فرماندهی درایران است. اساساً استکبار ماهیت خودش را از پیدایش چنین اردوگاهی در خطر می‌بیند. بحث اصلی هسته‌ای نیست.

دلیل مخالفت غربی ها و آمریکایی ها با ایران انقلاب اسلامی است، نه انرژی هسته‌ای

اگر امروز مسؤولین جمهوری اسلامی بگویند، ما تمام هسته‌ای مان را خودمان منفجر کردیم، غربیها و امریکایی‌ها دست از سر ما بر نخواهند داشت. آنها ادامه می‌دهند. چون اساساً اختلاف بر سر هسته‌ای نیست. آنها می‌دانند که ما قصد تولید سلاح هسته‌ای نداریم. متخصصین فنی آنها می‌دانند که ما فاصله زیادی با این امر داریم. خودشان بعضاً ارقام حدود ده سال تخمین می‌زنند. اینها را می‌دانند اما چرا این جور کینه‌ورزانه با ما رفتار می‌کنند. دلیل آن انقلاب است، نه انرژی هسته‌ای. دلیل آن وجود انقلاب است. برای آنها پیدایش انقلاب یک سیلی بزرگ است. انقلاب اسلامی در ایران در واقع تبلور جریان ریشه‌دار اصول­گرایی اسلامی یا به تعبیر مقام معظم رهبری، بیداری اسلامی است.

مسلمانان در کشورهای اسلامی به دنبال ابتناء حکومت بر مبنای شریعت اسلام هستند

چرا عرض می‌کنم جریان ریشه‌دار. یک فراینددر کشورهای اسلامی وجود دارد. کشورهای استعمارگر ابتدا به نام استعمار، بعد در دوره استعمار نو بنام توسعه و امروز به نام جهانی سازی برای چپاول منابع و دارایی های کشورهای دیگر از جمله در دنیای اسلام برنامه ریزی کرده اند. در دوره استعمار  با اشغال نظامی و با استفاده از میسیونرهای مذهبی، در دوره استعمار نو با حکومت­های وابسته و روشنفکران غرب زده تحصیل کرده در غرب و در دوره اخیر بنام جهانی سازی از طریق سیطره بر نهادهای آموزشی و رسانه­ ها با تغییر ذائقه و سبک زندگی مردم چپاول و غارت منابع کشورهای دیگر را
در دستور کار قرار داده اند. در این فرایند نقش دانشمندان غربی در تئوریزه نمودن این فرایند از دو طریق بسیار مهم و موثر بوده است. اول راهنمایی سیاستمداران خودشان در در بهره مندی از پیاده سازی این تئوری ها، دوم فریب نخبگان و مردم کشورهای توسعه نیافته در پذیرش این تئوری ها به عنوان راه­های دستیابی به توسعه (متاسفانه برخی از دانشگاهیان ما هنوز هم این گونه فکر می کنند). در عکس العمل به عدم توفیق این نظریه ها ما ابتدا شاهد موجی از ناسیونالیسم هستیم و با عدم موفقیت ناسیونالیسم هم موجی از اصول­گرایییا بنیاد گرایی اسلامی به معنی تمایل به ایجاد حکومت مبتنی بر جهان بینی و شریعت اسلامی برای دستیابی به پیشرفت دنیوی به طوری که رستگاری اخروی نیز محقق شود بوجود آمده است.

یعنی مسلمانان چون اعتقاد دارند اگر امور جامعه‌شان، (فعلی که می‌خواهد از نهاد سیاست سر بزند)، بر مبنای اسلام اداره شود، دنیا و آخرت آنها تأمین می‌شود. مسلمانها دنبال دنیای تنها نیستند. می‌خواهند دنیایشان به گونه‌ای تأمین بشود، رفاه آنها به گونه‌ای تأمین بشود که آخرت و رستگاری آنها هم تضمین باشد. لذا این رویکرد بنیادگرایانه به اسلام وجود دارد. شما شواهد اسلام‌خواهی را در کشورهای منطقه می‌بینید. امریکایی‌ها با این امر مخالف هستند و چون کانون آن را ایران اسلامی می‌دانند، لذا تقابل آنها با ما از ابتدای پیروزی انقلاب بوده است.

دشمن در خیال خام خود به دنبال سوزاندن ریشه ملت ایران است

به بحث ژنو برگردیم. اعتقاد من این است که مسؤولین ما نباید از این موضوع اساسی غفلت کنند که مابا دشمن مذاکره می‌کنیم. دشمنیکه نه فقط می‌خواهد هسته‌ای نباشد، بلکه دشمنی که در خیال خام خود به دنبال سوزاندن ریشه این ملت است. موقعی که آقای اوباما می‌گوید، اگر من می‌توانستم پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای ایران را باز می‌کردم. اعتقاد من این است که الآن دارد احتیاط می‌کند و می‌گوید نمی‌توانیم، او به دنبال باز کردن پیچ و مهره‌های هستی ایرانیها و انقلابشان است، نه فقط صنعت هسته‌ای. منتها نمی‌تواند. می‌گوید این یک واقعیت است که من دیگر نمی‌توانم کاریش بکنم. به نظر من، امریکایی‌ها هر روزی که بتوانند به ما حمله نظامی می‌کنند. اگر تا حالا نکرده‌اند، برای این است که نمی‌توانند. توانایی آن را ندارند. به لطف الهی و به برکت خون شهدا، به واسطه پایمردی­های این ملت بزرگ و این ملت عزیز و سربلند، و رهبری­های حکیمانه حضرت امام و فرزند خلف ایشان مقام معظم رهبری، ما الآن از چنان اقتداری برخوردار هستیم که امریکایی‌ها توان حمله به ما را ندارند وگرنه اینها طراحیشان را برای حمله به ما کرده‌اند. اگر می‌بینیم که سعی می­کنند در منطقه حضور نظامی داشته باشند، برای این بوده که اولاً بتوانند حمله کنند و اگر نمی‌توانند، ما را به شدت در تنگنا و محاصره قرار بدهند و در کنار مرزهای ما مشکل‌آفرینی کنند.

غربی ها و آمریکایی ها می‌خواهند قرارداد ژنو را به یک شکست برای جمهوری اسلامی تبدیل بکنند

نکته‌ای  دیگر که خیلی مهم است صحبتهایی  است که مسؤولین امریکایی بعد از توافق کردند. اولاً دوباره تحریم کردند. یعنی چی؟ یعنی عملاً نشان دادند که اینها اصلاً قابل اعتماد نیستند. بلافاصله یک سری تحریمهای جدید به ما تحمیل کردند.

ثانیاً شروع کردند اهانت‌آمیزترین تعابیر را که در شأن خودشان است، نسبت به ملت ما و نسبت به مسؤولین ما گفتند. به راحتی می‌گویند ملت ما، رئیس جمهور ما فریبکار و دروغگو هستند. چرا قبل و بعد از هر مذاکره به فلسطین اشغالی می روند؟ برای این است که روحیه مقاومت را در این ملت بشکنند. غربی ها و آمریکایی ها می‌خواهند قرارداد ژنو را برای جمهوری اسلامی به یک شکست تبدیل بکنند. به اعتقاد من استکبار به دنبال این است که هر گونه شکستی را که بتواند به جمهوری اسلامی تحمیل بکند. حتی یک شکست ورزشی. یعنی آنها خیلی دوست دارند که در فوتبال تیم ما از آنها شکست بخورد. می‌دانید چرا؟ برای این که وقتی یک ملتی در برابر دشمن خود در یک زاویه شکست بخورد، این روی روحیات ملت تأثیر می‌گذارد. این روحیه مقاومت که من می‌توانم جلوی دشمن بایستم، این تضعیف می‌شود. به لطف الهی ما تا کنون در جمهوری اسلامی چنین تجربه­ای نداشه­ایم.

به ما هزینه تحمیل کردند ولی در نهایت جمهوری اسلامی به اهدافش دست پیدا کرد

تا آن جایی که من توانستم و بررسی کردم، تقریباً می‌توانم بگویم، ما در بعد از انقلاب یک مورد نداریم که دنیای استکبار به تقابل با ما برخاسته و در آخر حرف او ثابت شده باشد. به ما هزینه تحمیل کردند ولی در نهایت جمهوری اسلامی به اهدافش دست پیدا کرد. در موضوع هسته‌ای هم ما از اول گفتیم که ما به هیچ وجه به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم. اما با این همه فشار و تحریمظالمانه علیه ملت ما نتوانستند، حالا به اینجا رسیدند که اگر بتوانند این را به عنوان یک شکست تحمیل کنند. مسئولین ما باید خیلی مراقبت کنند از این دست آورد ملت.

به نظر شما آیا ما می توانیم بین جمهوری خواهان و دمکراتها تفاوت بگذاریم؟ چرا که در داستان اخیر دمکراتها مخالف اعمال تحریمهای جدید بر ایران بودند.

دکتر پرچمی: هیچ فرقی نخواهد کرد. ببینید، تجربه ما در طول این سی سال نشان داده که دمکرات و جمهوریخواه

یک دیدگاه در “گفتگویی پیرامون بررسی ابعاد جامعه شناختی توافق نامه ژنو:”

  1. سلام خوبی؟ وب فوق العاده زیبایی داری..اگه افتخار میدی لینکم کن وبیا بهم سربزن.. و همچنین بیا و رو g+1 کلیک کن.(سمت چپ ,وسط وب)محبوبیت در گوگل هستش.همین خواسته ی زیادیه؟!

پاسخ دادن به parham لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *